چه کسی میداند چندهزار بازرگان با قبای زربفت و شال کشمیری بر دوش، روی خط «ابریشم»، جادههای خراسان را زیر پا انداختهاند، درحالیکه عطر ادویههای تازهرسیدهشان از دیار چین و ماچین، با سرشاخه درختان میپیچیده و زیر دماغ رهگذران مینشسته است؟
بازرگانهایی که در هر آمدوشد، ارمغانی میآورده و ارمغانی میبردهاند و همین قرار گرفتن خراسان در مسیر کاروانهای تجاری، نام آن را در شمار سرزمینهایی آورده که واردات از آنها و صادرات به آنجا رونق داشته است؛ وجود یک بازار بزرگ قدیمی در مشهد که پیش از عصر صفویان ساخته شده بوده نیز شاهدی بر این ادعاست. این اسناد همچنین میگویند جهاز اشتران این بازرگانها، خالی نمیرفته و صنعتی معروف را از مشهد به دیگر بلاد جهان، صادر میکرده است که تا هنوز هم رد و نشان آن هست.
تعداد محصولات صادراتی مشهد در سده چهاردهم خورشیدی، از شمار بیرون است و مهمترین آنها شامل انواع خشکبار نظیر کشمش، پنبه، چرم، پشم، خشخاش و بسیاری دیگر از محصولات میشده است و در ازای آن قماش، کالاهای صنعتی و محصولات کشاورزی نظیر کودهای شیمیایی وارد میشده است.
در دوره قاجار هم میتوان فیروزه و قالی را جزو محصولات صادراتی مهم مشهد برشمرد؛ البته مطبوعات دوره قاجار از محصولی به نام شال مشهدی (همان ابریشم شعربافیشده) هم یاد کردهاند که جزو کالاهای مهم صادراتی بهشمار میرفته است.
برای نمونه، روزنامه کاغذاخبار در ۵ شعبان ۱۲۶۷ قمری مینویسد: «چون تجارت خراسان اکثرش در شال مشهدی است که در خود آن (شهر) بافته میشود و جورهجوره به تفاوت است و تا دیده نشود، تفصیلش به قلم نمیآید، ولکن در این روزها، تجارت شال مشهدی و کشمیری، قدری کساد است.
دو دسته قافله (یکی از سمت قاینات و یکی از راه مشهد مقدس) تخمینا سیصد شتر بار داشتهاند و بحمدالله ابریشمی که از راه طبس و خراسان میآید، ابریشم اعلی است و دادوستد این ابریشم، بیشتر به بمبئی هندوستان میرود».
اما جالب است بدانید که جای این محصولات صادراتی، مشهد دوره قاجار با واردات حجم زیادی از کالاهای لوکس و تجملاتی روبهرو بوده که ازقضا مشتریهای دستبهنقدی هم داشته است. اسناد این دوره، از وجود چند تاجر آلمانی یاد کردهاند که «هوفمان» آلمانی یکی از آنهاست.
گویا در ازای محصولاتی که صادر میکرده، کالاهایی مثل انواع بلورجات، شیشه، پارچههای پشمی، قاشق، کارد و شکر، صفحه گرامافون، تار، نعلبکی، استکان، قندان، چاییدان، چرخ خیاطی، قرقره، روغندان، سبد دستی، بادبزن، صندلی، دفتر، چسب، خطکش، مداد، مدادپاککن، کاغذ عکس، مرکب کوپیه، کارتپستال، شیشه عینک، توتون، جعبه توتون، انواع قوطی سیگار و زیرسیگاری، جاسیگاری، زیرسیگار، آیینه، بادبزن، سنجاق، کیف، توپ بازی، سوت، بنزین، روغن چراغ، متر فلزی، تراز، فشنگ خالی، باروت، ساچمه و انواع البسه را میآورده و در بازار مشهد میفروخته است.
اتفاقا در همین دوران هم هست که کلمه «صادرات» برای اولینبار پایش به مطبوعات خراسان باز میشود و روزنامه «حبلالمتین» نخستین جریدهای است که از این کلمه استفاده میکند، آنهم در میانه جنگ جهانی اول وقتی در ۱۰ جمادیالاول ۱۳۳۶ قمری مینویسد: «تجارت سبزوار هم مثل تمام نقاط ایران بهواسطه جنگ عمومی و عدم امنیت دچار وقفه شده، مخصوصا صادرات که بهکلی موقوف میباشد...».
اینها که گفته شد، اما هیچکدامشان نخستین کالای صادراتی مشهد نیست. درواقع اولین کالای صادراتی مشهد همان است که به دعای امامرضا (ع) در بدو ورود به این شهر، برکت یافته است. حتما شما هم این روایت را شنیدهاید که امامرضا (ع) در مسیر حرکت خود از مدینه به خراسان، به نوغان و کوهسنگی میرسند. چند سنگتراش میبینند که مشغول کندن سنگ «هرکاره» هستند.
همانجا به کوه تکیه میدهند و برای رونق و برکت آن دعا میکنند. شیخصدوق در کتاب «عیونالاخبارالرضا (ع)» از قول اباصلت هروی نقل میکند: «هنگامی که حضرت امامرضا (ع) به سناباد وارد شدند، به کناره کوهی نزدیک سناباد که از سنگش دیگهای سنگی درست میکنند، رسیدیم. امام (ع) به تختهسنگی از کوه تکیه زدند و رو به آسمان فرمودند: خداوندا! مردم را از این کوه، سود برسان و غذاهایی را که مردم در دیگها و ظرفهای سنگی این کوه میپزند، برکت عطا فرما! سپس دستور دادند دیگهایی از همان سنگ، برایشان بیاورند و فرمودند غذای مرا در هیچ ظرفی نپزید، مگر در همین ظرفهای سنگی».
این دعا در حق مردم مشهد میگیرد و پس از شهادت حضرت، زائرانی که به شوق آستانبوسی سلطان خراسان به این دیار میآمدند، چون این روایت را شنیده یا خوانده بودند، ظروف ساختهشده با سنگ هرکاره را برای مصرف یا به قصد سوغات میخریدند و آن را به دیگر بلاد حتی به خارج از مرزهای ایران میبردند و به این صورت، نخستین کالای صادراتی مشهد، شد ظروف سنگی ساختهشده از سنگ هرکاره که قدمتی دیرین در این سرزمین داشته است.
علی نجفزاده و جلیل قصابیگزکوه، نویسندگان کتاب «تاریخ اقتصادی مشهد»، نیز درباره این صنعت و رونق آن در مشهد چنین نوشتهاند: «سنگتراشی یکی از صنایع مهم مشهد بوده که قرنها سابقه فعالیت داشته و سیاحان و جغرافینویسان اسلامی در موقع سیاحت خراسان از این صنعت نام بردهاند؛ ازجمله «مقدسی» در قرن چهارم قمری، درباره صنایع نوغان نوشته در تراشیدن سنگ ماهرند.
علت اهمیت سنگتراشی در مشهد هم وجود معادن مختلف سنگ در اطراف شهر بوده است. طبق نوشته «فریزر»، سنگتراشهای مشهدی با سنگ سیاه، بعضی آلات و ادوات ازقبیل فنجان، بشقاب، قهوهجوش، قوری، آفتابه و... میساختند و این آثار خیلی در نظر اهالی ایران باقدر بود و آن را به هرکجا که سفر میکردند، میبردند».
همچنین «حاجسیاح» که به تماشای این معدن سنگ رفته است، در سفرنامهاش مینویسد: «در نزدیکی شهر مشهد یک معدن سنگ سیاه نرمی بود که بسیار خوب تراشیده و از آن هر قسم ظرف، سر قلیان و ... ساخته میشد. یک بازار مخصوص هم برای این سنگتراشان وجود داشت. این محصولات سنگی در دنیا بیمانند بود و اگر در یک مملکت متمدن بود، خیلی اهمیت داشت».
جالب است بدانید هرکاره علاوهبر کاربرد برای ساخت ظروف مخصوص آشپزی یا زینتی، چون حجاری روی آن آسان بوده، برای ساخت سنگقبر هم استفاده میشده است، آنچنان که مصرف آن، فراتر از بازار مشهد بوده است و برخی زائران و مسافران، این صنعت دستی را با خود خریده و میبردهاند. احمد ماهوان در کتاب «بازار در فرهنگ و ادب ایرانزمین» مینویسد: «کار بازار سنگتراشان مشهد، رونقی بیاندازه و مشتریان فراوان از همه بلاد داشته است».
او در ادامه، نقبی هم به تاریخ بازار سنگتراشان میزند و مینویسد: «یکی از دلایل اختصاص بخشی از بازار بزرگ مشهد به سنگتراشها، مجاورت آن به گورستان تاریخی قتلگاه (باغ رضوان) بوده است؛ زیرا که با آن، سنگقبر هم میساختهاند».
* این گزارش شنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۶۱ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.